۲۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۵۳
دیپلماسی فرهنگی افغانستان

دیپلماسی در واقع فن مدیریت تعامل با جهان خارج از سوی نهادها، سازمان ها و دولتهاست. قطعا ابزارها و مکانیسم‌های متعددی برای اعمال این مدیریت می‌توان به کار گرفت.

نویسنده: علی سینا محمود

دیپلماسی در واقع فن مدیریت تعامل با جهان خارج از سوی نهادها، سازمان ها و دولتهاست. قطعا ابزارها و مکانیسم‌های متعددی برای اعمال این مدیریت می‌توان به کار گرفت. یا به تعبیری تلاش برای ارتقای سطح ارتباطات و تعامل میان ملل جهان با هدف طراحی و بنیاد نهادن تفاهم‌نامه‌ها و توافقاتی بر اساس ارزش‌های مشترک را دیپلماسی می‌گویند. دیپلماسی در سیاست جهانی عبارت  است از فرایند ارتباط بین بازیگران بین المللی که قصد دارند از طریق مذاکره، تعارض را بدون جنگ حل و فصل نمایند. این فرایند در طول قرن‌ها متحول شده و به صورت حرفه ای درآمده است. بنابراین دیپلماسی اصولا با تلاش هایی برای مدیریت و ایجاد نظم در محدوده یک نظام جهانی در ارتباط است و هدف از آن ممانعت از تبدیل تعارض به جنگ است.

دیپلماسی فرهنگی افغانستان

ﻫﺪف اﺳﺎسی دﯾﭙﻠﻤﺎسی ﻓﺮهنگی، ارائه دﯾﺪﮔﺎه روﺷﻦ و ﻣﻮﺟﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻓﺮﻫﻨﮓ ارزشی و رﻓﺘﺎری کشور ﺑﺮای ﺑﺎزیگران ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻋﺮﺻﻪ ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠﻞ، ﺷﺎﻣﻞ دوﻟﺖﻫﺎ، ﺳﺎزﻣﺎنﻫﺎی دولتی و ﻏﯿﺮدولتی ﺑﯿﻦالمللی، ﻧﻬﺎدﻫﺎی ﺟامعه ﻣﺪنی و اﻓﮑﺎر ﻋﻤﻮمی اﺳﺖ. ﮔﺴﺘﺮش ارزشﻫﺎی ملی، ﺗﻘﻮﯾﺖ ﻫﻮﯾﺖ ملی و روﺣﯿـﻪ همبستگی یکی دیگر از اﻫﺪاف ﻏﺎیی دﯾﭙﻠﻤﺎسی ﻓﺮهنگی اﺳﺖ. دﯾﭙﻠﻤﺎسی ﻓﺮهنگی ﺗﻼش ﺑﺮای درک، ﻣﻄﻠﻊ ﺳﺎﺧﺘﻦ، ﻣﺸﺎرﮐﺖ دادن و ﺗﺄﺛﯿﺮ ﮔﺬاردن ﺑﺮ ﻣﺮدم دیگر ﮐﺸﻮرﻫﺎﺳﺖ. وﻗتی ﺻﺤﺒﺖ از دﯾﭙﻠﻤﺎسی ﻓﺮهنگی ﺑﻪ ﻣﯿﺎن می‌آﯾﺪ، ﺑﺎﯾﺪ بگوﯾﯿﻢ ﮐﻪ یکی از ﻣﺆﻟﻔﻪﻫﺎ و ﻣﻮاردی ﮐﻪ از اﻫﻤﯿﺖ ﺑﺎﻻﯾﯽ ﺑﺮﺧﻮردار میﺑﺎﺷﺪ، اﻓﮑﺎر ﻋﻤﻮمی اﺳﺖ. در ﻓﻀﺎی رواﺑﻂ ﻓﺮهنگی ﺑﯿﻦالمللی و دﯾﭙﻠﻤﺎسی ﻓﺮهنگی ، ﻫﺮ ﮐﺸﻮر ﺑﻪ دﻧﺒﺎل آن اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺧﻮد را در ﻣﯿﺎن ﻣﺮدم دیگر ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺜﺒﺖ و ﺳﺎزﻧﺪه ﻧﺸﺎن دﻫﺪ. دﯾﭙﻠﻤﺎسی ﻓﺮهنگی در ﻋﺎلیﺗﺮﯾﻦ ﺳﻄﺢ ﺧﻮد، ﺑﺴﺘﺮ ﺳﺎز ﺗﻌﺎﻣﻞ ﻓﺮﻫﻨﮓﻫﺎ و ﺗﻤﺪنﻫﺎ اﺳﺖ و ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ اﺑﺰار شناخت ﻓﺮﻫﻨﮓ دیگران، ﺷﻨﺎﺳﺎﻧﺪن ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﻪ دیگران و باز شدن باب ﺗﻌﺎﻣﻞ و ﮔﻔﺖوﮔﻮ و داد و ﺳﺘﺪ ﻓﺮهنگی اﺳﺖ.

دﯾﭙﻠﻤﺎسی ﻓﺮهنگی ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﻮع دﯾﭙﻠﻤﺎسی ﺑﺮای ﺗﺒﺎدل اﻓﮑﺎر، اﻃﻼﻋﺎت و ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ زﻧﺪگی ﻣﻠﺖﻫﺎ و رﺳﯿﺪن ﺑﻪ ﻓﻬﻢ ﻣﺸﺘﺮک ﻣﯿﺎن آﻧﻬﺎﺳﺖ. ﮐﺎﻣﯿﺎﺑﯽ و ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ در ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺧﺎرجی ﺑﻪﻃﻮر ﻋﺎم و در ﺣﻮزه ﺗﻐﯿﯿﺮ ﭼﻬﺮه و ﺗﺼﻮﯾﺮ یک ﮐﺸﻮر در ﺟﻮاﻣﻊ دیگر ﺑﻪﻃﻮر ﺧﺎص، در ﮔﺮو اﺳﺘﻔﺎده درﺳﺖ از ﺳﺎز و ﮐﺎرﻫﺎ و اﺑﺰارﻫﺎی ﻓﺮهنگی در ﭼﺎرﭼﻮب دﯾﭙﻠﻤﺎسی ﻓﺮهنگی اﺳﺖ. تلقی منفی و ﺗﺼﻮﯾﺮ ذﻫنی ﺗﺎریک ﮐﻪ ﺟﻬﺎﻧﯿﺎن از یک ﮐﺸــﻮر ﯾﺎ حکوﻣﺖ دارﻧﺪ، ﺗﻨﻬﺎ در ﺳﺎﯾﻪ دﯾﭙﻠﻤﺎسی ﻓﺮهنگی ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻐﯿﯿﺮ و اﺻﻼح اﺳﺖ. ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎ اﺑﺰارﻫﺎﯾﯽ از نوع ﻓﺮﻫﻨﮓ میﺗﻮان در ﻋﻤﻖ ﺑﺎورﻫﺎ و ذهن ﻣﻠﺖﻫﺎ رﺳﻮخ ﮐﺮد و اﺋﺘﻼفﻫﺎ و اﺗﺤﺎدﻫﺎﯾﯽ ﭘﺎﯾﺪار را در ﻧﻈﺎم ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠﻞ شکل داد. از اﯾﻦ نظر، ﺑﻪ ﮐﺎرﮔﯿﺮی دﯾﭙﻠﻤﺎسی ﻓﺮهنگی را ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮای دﺳﺘﯿﺎﺑﯽ ﺑﻪ اﻫﺪاف فرهنگی، بلکه ﺑﺮای دستیابی ﺑــﻪ اﻫﺪافی ﺑﺎ ﻣﺎﻫﯿﺖ ﺳﯿﺎسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی ﻧﯿﺰ میﺗﻮان ﺗﺠﻮﯾﺰ ﮐﺮد. اﻣﺮوزه اﻓﮑﺎر ﻋﻤﻮمی داخلی و بین المللی از فاکتورهای ﻣﻬﻢ در ﺗﺼﻤﯿﻢﮔﯿﺮی ﺳﯿﺎﺳت خارجی ﻣﺤﺴﻮب می‌شود. ﮐﺸﻮری ﮐﻪ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﺑﺎ به کارﮔﯿﺮی ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻓﺮهنگی ﻣﻨﺴﺠﻢ، ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ و ﺣﺴﺎب ﺷﺪه وﺟﻬﻪ ملی ﺑﻬﺘﺮی از ﺧﻮد در ﻋﺮﺻﻪ ﺑﯿﻦ المللی نشان دﻫﺪ، ﺑﻪرﻏﻢ ﺿﻌﻒ ﻧﻈﺎمی و اﻗﺘﺼﺎدی، ﮐﻤﺘﺮ در ﻣﻌﺮض ﺗﻬﺪﯾﺪات امنیتی ﻗﺮار ﺧﻮاﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ و فرصت های بیشتری اقتصادی و تجاری را فراهم خواهد ساخت.

امروزه با توجه به وضعیت و شرایط خاص سیاسی افغانستان و نگاه منفی که  زائیده تروریسم بین المللی است، این کشور را در عرصه‌های داخلی و بین المللی با چالش‌های جدی روبرو کرده است. به طور کلی در ﺻﺤﻨــﻪ ﺑﯿﻦالمللی دو ﺗﺼﻮﯾﺮ از افغانستان وجود دارد؛ تصویر جنگ و تروریسم، و تصویر اقتصادی - ﻓﺮهنگی. بعد از آغاز حمله شوروی در سال1358 افغانستان کاملا یک صحنه جنگ و درگیری را تداعی می‌کرد و بعد از شکست شوروی و خروج از افغانستان، آهسته آهسته جای پای گروه های رادیکال منطقه ای در کشور باز شده و عملکرد افراطی آنها تصویر افغانستان در عرصه بین الملل را به مثابه مرکز تروریسم تیره و تار ساخت. ﺗﺼﻮﯾﺮی ﮐﻪ بیشترین ضربه پرستیژی به کشور را وارد کرده و چهره افغانستان را در افکار عمومی مخدوش نموده اﺳﺖ. اﻣﺎ در دوره نوین در کنار چهره جنگی و تروریستی از افغانستان، چهره نسبتا مطلوب اقتصادی-فرهنگی  نیز در عرصه بین المللی ایجاد شده است که این امر زمینه ساز فرصت ها و سرازیر شدن میلیاردها دلار سرمایه در کشور گردید و پروژه‌های بزرگ اقتصادی چون معادن، سرمایه گذاران خارجی را به کشور کشاند و صدها کمپانی و شرکت تولیدی و صنعتی و ده‌ها مرکز فرهنگی مثل رسانه‌های تصویری و چاپی و صوتی ایجاد گردیدند. اما با این همه هنوز آن چهره سیاه و تاریک همچنان ظلمت افزایی می‌کند.
در اثر تحولات چهار دهه گذشته هویت و فرهنگ افغانستان امنیتی شده است. از این رو درکنار سایر سازوکارهای سیاسی، تلاش درسایه دیپلماسی فرهنگی است که می‌تواند از چهره کشور، امنیت زدایی بکند و این روی سکه پررنگ تر نمایش داده شود و این نقطه امید و نور را از پس ظلمت ها و تاریکی ها درخشانتر و بزرگتر  بکند. بازیابی جایگاه فرهنگی در عرصه بین المللی می تواند باعث بهبود وضعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شده و این مهم با تدوین سیاست های فرهنگی کارآمد و اتخاذ استراتیژی های کاربردی در دیپلماسی فرهنگی امکان پذیر است. برخورد منفعلانه نسبت به تصویر نادرستی که از افغانستان در عرصه بین المللی وجود دارد و نداشتن یک برنامه استراتژیک برای دیپلماسی فرهنگی کشور و عدم ترسیم نقشه راه روابط و تبادل فرهنگی بین المللی فرصت های گوناگون توسعه کشور را در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و حتی امنیتی سلب خواهد کرد. کما اینکه موجب تقویت مواضع و سیاست‌های مخالفین جمهوریت نیز می‌گردد. ﺑﻪ ﻧﻈﺮ می‌رﺳﺪ افغانستان ﺑﻪ ﺧﻮبی از اﺑﺰار دﯾﭙﻠﻤﺎسی ﻓﺮهنگی اﺳﺘﻔﺎده نکرده است. به خصوص در قبال کشورهای اسلامی و به طور مشخص همسایه‌های تأثیرگذار مثل جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اسلامی پاکستان که در طول چهل سال گذشته هر کدام از این کشورها میزبان میلیون ها مهاجر افغان بوده اند و بیشترین روابط تجاری و فرهنگی اما یک جانبه ویک سویه با آنها وجود داشته است. دولت افغانستان همواره از تأثیرات عمیق همسایگان در لایه‌های اجتماعی و فرهنگی کشور ابراز شکایت و ناخرسندی کرده و فقط نظاره گر تأثیرگذاری فرهنگی آنها بوده است و متقابلا از فرصت‌ها و ظرفیت های فراوانی همچون وجود مهاجرین و متخصصین افغان، مشترکات دینی فرهنگی و سایر ظرفیت‌های موجود در آن کشورها بهره برداری نشده است و عملاً هیچ عکس العملی در قبال آنها صورت نگرفته است و این برخورد منفعلانه نشانگر ضعف دیپلماسی فرهنگی افغانستان است.

امروزه ژئوکالچر جایگزین ژئوپلتیک شده است. درهم تنیدگی ملت‌ها، تحول ساختاری و باز شدن درهای تمدن‌ها به روی یکدیگر، باعث اهمیت یافتن مضاعف فرهنگ و دیپلماسی فرهنگی شده است. به طور مثال بخش بزرگ و قابل توجه سیاست خارجی کشورهای همسایه و هم پیمان افغانستان نظیر ترکیه، هند و ایران و پاکستان بر دیپلماسی فعالانه فرهنگی استوار بوده است و قراین حاکی از موفقیت آنها از این ابزار در جهت کسب منافع ملی شان است.  بنابراین اﺗﺨﺎذ اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﮐﺎرآﻣﺪ دﯾﭙﻠﻤﺎسی ﻓﺮﻫنگی و استفاده از ﻇﺮﻓﯿﺖﻫﺎی ﻗﺪرت ﻧﺮم، استفاده از ظرفیت افغان‌های متخصص و نخبه خارج از کشور، استفاده از ارتباطات وسیع و باز با کشورهای بزرگ جهان و استفاده از اشتراکات دینی فرهنگی با کشورهای اسلامی، می‌تواند در ﺑﻬﺒﻮد وﺿﻌﯿﺖ ﺳﯿﺎسی، امنیتی، اﻗﺘﺼﺎدی و اﺟﺘﻤﺎعی افغانستان در ﻋﺮﺻﻪ ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠﻞ تأثیرگذار و راهگشا باشد. به خصوص بخش عمده مناقشات سیاسی افغانستان با کشورهای همسایه از طریق استفاده درست دیپلماسی فرهنگی قابل ترمیم و حل شدن است. 

متقابلا ﻏﻔﻠﺖ ورزﯾﺪن از اﺑﻌﺎد رواﺑﻂ ﻓﺮهنگی و ﻧﮕﺎه ﺗﻘﻠﯿﻞﮔﺮاﯾﺎﻧﻪ  و محدود نسبت به فرهنگ و دیپلماسی فرهنگی و ایجاد ﻣﻼﺣﻈﺎت، ﺣﺴﺎﺳﯿﺖﻫﺎی ﺳﯿﺎسی، قومی و مذهبی علاوه بر اینکه ﻋﺮﺻﻪ را ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ﺗﺒﯿﯿﻦﻫﺎی ﻧﺎخوشایند باز می‌کند، زﻣﯿﻨﻪ را ﺑﺮای استعلای فکری و فرهنگی بیگانگان و شکل گیری ﻧﻮعی اﺟﻤﺎع و ﺗﻮاﻓﻖ افکار عمومی ﺟﻬﺎن ﻋﻠﯿﻪ ﺗﻬﺪﯾﺪآﻣﯿﺰ بودن، خطرناک و عقب مانده بودن ملت و دولت افغانستان نیز ﻓﺮاﻫﻢ می‌نماید. ضمن اینکه از داد و ستد و بهره مندی از فرصت های روابط فرهنگی با جهان هم استفاده نگردیده است و همچنان تصویر تار و تیره مملکت بر اذهان ملت‌ها باقی خواهد ماند.

الزامات دیپلماسی فرهنگی

الف) به خدمت گرفتن ابزارهای دیپلماسی فرهنگی در مقایسه با سایر ابزارهای رایج در روابط بین الملل مستلزم مقدماتی مثل ابتکارات و دیپلمات‌های خلاق و کاردان است. قدرت دیپلماسی فرهنگی هر کشور دقیقا به اندازه قدرت آن در تصویر سازی، الگوسازی و خلاقیت فرهنگی است. هرچه ابتکارات و ابداعات دولتی در این مورد از تنوع بیشتری برخوردار باشد، دیپلماسی موفق تری را به نمایش خواهد گذاشت. اما یکی از مهم‌ترین شرایط؛ به کارگیری دیپلمات های خلاق، کاردان و متخصص در دستگاه دیپلماسی و فرهنگی کشور است. یک دیپلمات فرهنگی علاوه بر اینکه می بایست در حوزه ادبیات، زبان شناسی و تاریخ و هنرهای مختص کشور خود(مبداء) و جامعه ای که در آن مشغول فعالیت است(مقصد)، اشراف کامل داشته باشد و بتواند با مطالعه تطبیقی در عمل بر روی شباهت های فرهنگی طرفین انگشت بگذارد؛ باید با قواعد مذاکره اصولی آشنایی داشته و از فن تعامل برخوردار باشد. به عنوان مثال: دیپلمات افغان در یونان همانقدر که مولانا، خوشحال خان ختک و سنایی و فیض محمد کاتب و ملامشک عالم و بقیه فرهنگیان تاریخی نخبه افغانستان را می‌شناسد، از هومر و آثارش و افلاطون و ارسطو نیز آگاهی داشته باشد و همچنین در دیگر کشورهای جهان. گسترش ارزش‌های ملی، یکی از اهداف اصلی دیپلماسی فرهنگی است. یکی از راه های پیشبرد ارزش‌ها، یافتن ارزش‌های مشابه در دیگر فرهنگ‌ها و پیوند زدن میان آنهاست. روشن است که تأکید بر ارزش‌های ناسازگار با ارزش‌های پذیرفته شده کشور نتیجه عکس خواهد داد و تشخیص و تطبیق این امر، رسالت کارگزاران سیاسی و فرهنگی متخصص و کاردان می‌باشد.

ب) از آنجا که سیاست خارجی ادامه و بسط سیاست داخلی است، مؤلفه های مختلفی  از جمله کیفیت فرهنگ سیاسی، بر سیاست خارجی تأثیرگذار هستند. بنابراین تببین فرهنگ سیاسی ملی لازمه داشتن دیپلماسی فرهنگی موفق خواهد بود.  فرهنگ سیاسی که به طور کلی به عنوان بخشی از فرهنگ اجتماعی و به مجموعه‌ای از نگرش‌ها و جهت‌گیری‌های اعضای یک جامعه نسبت به نظام سیاسی، نخبگان سیاسی و قدرت‌های سیاسی یاد می‌شود، ارزش‌های سیاسی یک جامعه را تعیین می‌کند؛ بلکه بالاتر، شکل دهنده هویت و روح ملی در یک کشور است.  فرهنگ سیاسی، ارزش های سیاسی یک جامعه را معین می کند، مبانی مشروعیت نظام سیاسی را روشن می‌سازد، در سطح و نوع تقاضاهای سیاسی افراد و گروه‌های یک جامعه تأثیرگذار است، ممکن است افراد جامعه را مشارکت جو ، فعال یا منفعل، پیرو، اقتدارگرا، دموکرات، مستبد، قومیت گرا، وفاق گرا و یا منازعه گرا بار آورد.

ویژگی‌های فرهنگ سیاسی مثبت:

حق شناسی و خضوع در مقابل حق، ادب حاکمان و اخلاق زمامداران، استقلال، حاکمیت متخصصان و مردم سالاری، کرامت بخشی به مردم، عدالت و آزادی، احیای ارزش‌ها، وجدان کاری، قانون گرایی، مسئولیت پذیری و پاسخگویی امانت داری، نظارت و فرصت شناسی.

ویژگیهای فرهنگ سیاسی منفی:

قدرت گرایی، حزب بازی، شخصیت سازی کاذب، سلطه طلبی، بی اعتنایی به مردم، امتیازطلبی طبقه حاکم، استبداد و انحصارطلبی، بی اعتنایی به شخصیت زن، فساد سیاسی، مادی گرایی و نفی معنویت، دشمنی با ارزش‌ها و فضایل انسانی.

با توجه به تأثیرگذاری سیاست داخلی بر سیاست خارجی و با شناخت این واقعیت که فرهنگ سیاسی از اهمیت بالایی برخوردار است و توسعه یافتگی، عزت و آبروی ملت‌ها یاد محسوب می گردد و شکل دهنده هویت ملت‌ها است؛ توجه به فرهنگ سیاسی، علاوه بر اینکه در طراحی برنامه های توسعه مؤثر است، باعث آموزش مشترک ملی گردیده و موجب تدوام تماس، تفاهم ملی و تحکیم وحدت ملی می شود. همچنین در سیاست خارجی کشورها نیز عینیت پیدا کرده موجبات تفاهمات سیاسی اقتصادی و فرهنگی مثبتی برای کشور فراهم می سازد. بنابراین؛ تببین فرهنگ سیاسی ملی لازمه داشتن دیپلماسی فرهنگی موفق خواهد بود.

ﭘﯿﺸﻨﻬﺎدﻫﺎی ﮐﺎرﺑﺮدی

ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ به ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﺗﻄبیقی و ﺑﺮرسیﻫﺎی اﻧﺠﺎم ﺷﺪه در ﺧﺼﻮص ﻣﺤﯿﻂ داﺧلی و ﺧﺎرجی دﯾﭙﻠﻤﺎسی ﻓﺮهنگی افغانستان، ﺳﯿﺎﺳﺘﮕﺬاران دﯾﭙﻠﻤﺎسی فرهنگی افغانستان را ﺑﻪ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎدﻫﺎی زﯾﺮ فرا می‌خوانیم:

  • تدوین و ﺗﺒﯿﯿﻦ ﻣﺒﺎنی و ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ اساسی و ﻗﺎﺑﻞ درک در مورد ﺳﯿﺎﺳﺖﻫﺎ و ﺧﻂ ﻣﺶﻫﺎی فرهنگی از سوی نهادهای مرتبط مثل وزارت اطلاعات و فرهنگ، وزارت امور خارجه و شورای امنیت ملی؛

اﯾﺠﺎد اﺗﺎق ﻓﮑﺮ دﯾﭙﻠﻤﺎسی ﻋﻤﻮمی افغانستان در ﺑﺎﻻﺗﺮﯾﻦ ﺳﻄﺢ؛

  • متمرکز سازی و کاهش ﺗﻌﺪاد دﺳﺘﮕﺎهﻫﺎی ﻣﺴﺌﻮل دﯾﭙﻠﻤﺎسی ﻓﺮهنگی و اﯾﺠﺎد ﻫﻤﺎهنگی ﺑﯿﻦ آﻧﻬﺎ؛
  • ایجاد بخش مستقل دیپلماسی فرهنگی در تمام نمایندگی های سیاسی افغانستان در خارج؛
  • آﻣﻮزش ﻧﯿﺮوی اﻧﺴﺎنی ﻣﺘﺨﺼﺺ، آﺷﻨﺎ با ﻋﻠﻮم ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ، ارﺗﺒﺎﻃﺎت و رواﺑﻂ ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠﻞ و ﻓﻨﻮن مذاکره و ﺣﻞ ﻣﺴﺌﻠﻪ و ارائه آموزش های خاص فرهنگی و ظریف به دیپلمات های فرهنگی؛
  • ارﺗﻘﺎی ﺗﻮﻟﯿﺪات و ﻋﺮﺿﻪ ﻣﺤﺼﻮﻻت ﻓﺮهنگی و ﻫﻨﺮی در ﺑﺎزارﻫﺎی ﻫﺪف؛
  • اﺳﺘﻔﺎده از ﻇﺮﻓﯿﺖ افغانان ﺧﺎرج از ﮐﺸﻮر ﺑﺮای ﺗﻘﻮﯾﺖ ﺗﺒﺎدﻻت ﻣﺮدم ﺑﺎ ﻣﺮدم؛
  • برجسته کردن نقش و تأثیر فرهیختگان و دانشمندان تاریخ گذشته و معاصر کشور در پیشبرد علم، ادب و فرهنگ در سطح جهان و استفاده از شهرت و اعتبار آنها در جهت اهداف دیپلماسی فرهنگی؛
  • ﺗﻘﻮﯾﺖ حضور مؤثر و فعال در مجامع و کنفرانس‌های بین المللی و ﮐﺴﺐ جایگاه‌ﻫﺎی ﻣﻬﻢ در اﯾﻦ ﻣﺠﺎﻣﻊ در کنار شرکت در رخدادها و جشنواره‌های هنری و ورزشی، نمایشگاه‌ها و سمینارها؛
  • راه اندازی کشورشناسی و ایجاد کرسی در دانشگاه‌های معتبر جهان؛
  • ایجاد ارتباط عمیق و گسترده دینی با رهبران ادیان مختلف کشورها؛
  • برقراری ارتباط با سازمان های غیردولتیNGO به خصوص بخش فرهنگی در کشورهای هدف؛
  • ارتباط با رسانه‌های کشورهای هدف در راستای توجه به دیپلماسی نوین (بازیگران غیردولتی و بین دولتی و اهمیت تکنولوژی ارتباطات)؛
  • استفاده از ظرفیت های موجود در زبان و ادبیات کشور و ترویج آن از طریق تأسیس رشته زبان  و ادبیات در دانشگاه های مهم جهان؛
  • چاپ و نشر کتاب و مجلات متعدد به زبان های مختلف دنیا؛
  • ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺗﺒﺎدل هیئت های فرهنگی، دانشجو، اساتید و گروه های ورزشی و..؛
  • انعقاد ﺗﻔﺎﻫﻢ ﻧﺎﻣﻪﻫﺎی همکاری فرهنگی با دیگر کشورها؛
  • ارتباط با رسانه‌های داخل کشور و گزارش مستمر و منظم فعالیت‌ها و دستاوردهای فرهنگی کشور.
    بنابراین به دلیل جایگاه و شرایط خاص سیاسی افغانستان و پایداری و اثربخشی بلندمدت دیپلماسی فرهنگی؛ درک حساسیت، سرمایه گذاری و سیاستگذاری در این حوزه برای متولیان امر به خصوص شورای امنیت، وزارت امور خارجه و اداره امور بین الملل وزارت اطلاعات و فرهنگ بسیار ضروری به نظر می رسد. بدون شک استفاده درست از دیپلماسی فرهنگی ابزاری برای کسب پرستیژ و وجهه مناسب ملی، درک و مفاهمه بین المللی، تسهیل شدن تجارت، جلب مساعدت ها و حتی ابزاری برای صلح خواهد بود.

منبع: روزنامه افغانستان ما

لینک:

 http://dailyafghanistan.com/entertainment_detail.php?post_id=154752

کد خبر 24769

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 9 =